📌تهران-شهریار-داروخانه شبانه روزی دکتر رویا میرنظامی
📱 مشاوره و خرید محصولات در برنامه واتس اپ- ایتا و روبیکا: 09302007587
☎️ مشاوره تلفنی:
02165389342
🌐آدرس سایت فروشگاه:
www.mahtateb.com
اینستاگرم مهتاطب

برای محافظت از کبد چرب چی بخوریم؟

دکتر رویا میرنظامی دکتر رویا میرنظامی
25 11 1397
برای محافظت از کبد چرب چی بخوریم؟
679

مواد و روش ­ها گیاهان دارویی و ترکیبات طبیعی زیست فعال در درمان کبد چرب غیرالکلی:

چکیده

بیماری کبد چرب غیر الکلی (NAFLD) علت اصلی بیماری­ های کبدی است و ارتباط نزدیکی با سندروم متابولیک و بیماری­ های مرتبط با آن یعنی دیابت شیرین و دیس لیپیدمی دارد. از سوی دیگر، NAFLD به عنوان یک بیماری چند سیستمی، خطر ابتلا به بیماری­ های مزمن از جمله دیابت شیرین نوع 2، بیماری قلبی عروقی (CVD) و بیماری مزمن کلیه را افزایش می دهد. هدف اصلی این مطالعه، بررسی اثربخشی ترکیبات طبیعی زیست فعالی بود که توسط آزمایشات بالینی مورد ارزیابی قرار گرفته بودند. برای بررسی مقالاتی که بر روی تاثیر ترکیبات طبیعی زیست فعال در درمان NAFLD تمرکز کرده بودند؛ اطلاعات موجود چهار پایگاه داده PubMed, EBSCO, Web of Science و Ovid Medline جستجو شد. به دلیل کمبود درمان­ های دارویی موثر در دسترس برای NAFLD، تغییر سبک زندگی مانند پیروی از یک رژیم غذایی سالم، فعالیت بدنی شدید و کاهش وزن اولین راهکار درمانی برای NAFLD است. با این حال، به دلیل پایبندی ضعیفی که به این نوع درمان به خصوص رژیم غذایی طولانی­ مدت برای کاهش وزن که ممکن است اثرات مضری بر روی کبد داشته باشد؛ وجود دارد؛ پیدا کردن عوامل درمانی جدید برای درمان NAFLD و یا جلوگیری از پیشرفت NAFLD، توجه زیادی را در میان محققان بدست آورده است. اگرچه عوامل درمانی درمان­ های NAFLD قبلا مورد بررسی قرار گرفته ­اند؛ اما تا امروز هیچ خلاصه­ ای از کارآزمایی­ های بالینی انسانی که اثرات ترکیبات گیاهی روی بیومارکرهای مرتبط با NAFLD را مورد بررسی قرار داده باشد؛ منتشر نشده است. این مقاله­ ی مروری، بر نقش مفید ترکیبات زیست فعال گیاهی و گیاهان دارویی در درمان NAFLD به خصوص به عنوان مکملی برای سبک زندگی سالم، تاکید می ­کند. تمام ترکیبات طبیعی که در این مقاله ­ی مروری به آنها اشاره شد؛ فوایدی را در بهبود استرس اکسیداتیو، التهاب سلولی و مقاومت به انسولین که همواره به عنوان "جنبه­ ی اصلی" بیماری­زایی NAFLD در نظر گرفته می ­شوند؛ نشان داده ­اند.

اختصارات

ApoA-I: آپولیپو پروتئین A1، ALP: آلکالین فسفاتاز، ALT: آلانین آمینو ترانسفراز؛ AST: آسپارتات آمینو ترانسفراز؛ BMI: شاخص توده­ ی بدنی؛ CHE: کولین استراز؛ CT: توموگرافی کامپیوتری شده؛ CVD: بیماری‌های قلبی عروقی؛ FLI: شاخص کبد چرب؛ FFA: اسید چرب آزاد؛ GGT: گاما گلوتامیل ترانس پپتیداز؛ FPG: گلوکز ناشتا پلاسما؛ HDL-C: کلسترول لیپوپروتئین با چگالی بالا؛ HFC: مقدار چربی کبد؛ HOMA-IR: مدل هموستازی ارزیابی مقاومت به انسولین؛ HOMA-β: مدل هموستازی عملکرد سلول بتا پانکراس؛ hs-CRP: پروتئین واکنشی C با حساسیت بالا؛ HSI: شاخص استئاتوز کبد؛ IL-6: اینترلوکین- 6؛ LAP: محصول تجمع چربی در کبد؛ LDL-C: کلسترول لیپوپروتئین با چگالی کم؛ NAFLD: بیماری کبد چرب غیر الکلی؛ NAFLD-FS: امتیاز NAFLD- فیبروز؛ NASH: استئاتوهپاتیت غیر الکلی؛ NF-κB: فاکتور هسته­ ای κB؛ QUICKI: شاخص بررسی حساسیت کمّی به انسولین؛ TG: تری گلیسرید؛ TNFα: فاکتور نکروز توموری آلفا؛ WC: دور کمر.

مقدمه

بیماری کبد چرب غیر الکلی (NAFLD)، علت اصلی بیماری­ های کبدی است که به عنوان تجمع بیش از حد چربی به خصوص تری گلیسرید در کبد تعریف می­ شود. عامل اصلی چربی بیش از حد کبد، چاقی به خصوص چربی مرکزی است که تا حد زیادی با مقاومت به انسولین ارتباط دارد. در واقع، NAFLD ارتباط نزدیکی با سندروم متابولیک و بیماری­ های مرتبط با آن یعنی دیابت شیرین و دیس لیپیدمی دارد. همزمان با افزایش این بیماری های مزمن، NAFLD به شایع ­ترین بیماری کبدی در میان بزرگسالان و کودکان تبدیل شده است و شیوع آن در طی 20 سال گذشته دو برابر شده است. پیشرفت NAFLD منجر به توسعه ­ی استئاتوهپاتیت غیر الکلی (NASH) می­شود که عامل پیش­بینی­ کننده­ ی قوی سیروز، نارسایی کبدی و کارسینوم هپاتوسلولار است. نکته­ ی قابل توجه این است که NAFLD دلیل اصلی پیوند کبد تا سال 2030 است.
با این حال، بیماری قلبی عروقی (CVD) علت اصلی مرگ در میان بیماران مبتلا به NAFLD محسوب می­شود. نشان داده شده است که NAFLD یک بیماری چند سیستمی است و می­ تواند بر اندام­ های دیگری به غیر از کبد و مسیرهای تنظیمی تاثیر بگذارد و خطر ابتلا به بیماری­ های مزمن از جمله دیابت شیرین نوع 2، CVD، بیماری ­های قلبی و بیماری مزمن کلیه را افزایش می­ دهد. NAFLD یک بیماری چند عاملی با پاتوژنز پیچیده است. پاتوژنز NAFLD، ابتدا بر اساس فرضیه­ ی دو ضربه ای توضیح داده شده بود که پیشنهاد می­ کند که انباشته شدن تری گلیسرید کبد یا استئاتوز، اولین ضربه است و ضربه­ ی دوم توسط سایتوکاین­ ها / آدیپوکاین­ های التهابی، اختلال عملکرد میتوکندریایی و استرس اکسیداتیو شروع می ­شود که موجب استئاتوهپاتیت و یا فیبروز کبدی می­ شود. امروزه، نشان داده شده است که اسیدهای چرب آزاد مستقیما آسیب دیدگی کبدی را افزایش می ­دهند. چندین عامل خطر و مکانیسم در نظر گرفته شده است که توسط آن­ها تری گلیسرید­های اضافی در سلول­ های کبدی انباشته می ­شوند و موجب ایجاد NAFLD می­ شوند، از جمله، چربی بیش از اندازه­ ی بدن (اضافه وزن و چاقی)، مقاومت به انسولین، التهاب، استرس اکسیداتیو، اختلال عملکرد میتوکندریایی، تنش شبکه­ ی اندوپلاسمی، رشد بیش از حد باکتریایی و استعداد ژنتیکی. نشان داده شده است که چربی بیش از اندازه­ ی بدن، به ویژه چربی مرکزی و چربی احشایی، با NAFLD مرتبط است. به طور مشابه، چندین مطالعه، نشان داده­اند که مقاومت به انسولین که عامل پاتوفیزیولوژی کلیدی سندرم متابولیک است، مستقلا و قویا با NAFLD مرتبط است. انسولین، لیپولیز بافت چربی را مهار می­ کند؛ بنابراین در شرایط مقاومت به انسولین، افزایش انتشار رو به خارج اسیدهای چرب آزاد از بافت چربی رخ می­ دهد. به علاوه، مقاومت به انسولین، با اختلال گلیکوژنز، افزایش گلوکونئوژنز و گلیکوژنولیز همراه است. استرس اکسیداتیو، عدم تعادل بین تولید ROS و آنتی اکسیدان­ های محافظ، یک عامل مهم دیگر در پاتوژنز NAFLD است که با التهاب و سمیت لیپیدی FFAs مرتبط است (شکل 1). رژیم غذایی غربی که غنی از اسیدهای چرب اشباع شده و فروکتوز است، یک عامل مستقل دیگر است که قویا با NAFLD مرتبط است. کبد ظرفیت کمی برای ذخیره کردن لیپیدها دارد؛ ابتدا، انرژی از گلوکز دریافت می­شود، فروکتوز و لیپیدها به صورت گلیکوژن ذخیره می ­شوند، و انرژی اضافی دریافت شده از چربی، به منظور ذخیره در سلول ­های چربی یا استفاده برای تولید انرژی، مجددا در بافت­ های محیطی توزیع می­ شود. در NAFLD، افزایش لیپید درون سلول های کبدی رخ می ­دهد که به دلیل اختلال تنظیم فرآیندهای انتقال لیپیدها است. این می ­تواند منجر به نارسایی اندامک­ ها از جمله اختلال عملکرد میتوکندریایی و تنش شبکه ­ی اندوپلاسمی، تولید ROS و مقاومت به انسولین شود. زمانی که تعداد لیپیدها در بافت چربی سفید افزایش می ­یابد؛ مکان ذخیره­ ی TG، عدم کفایت متابولیک و نفوذ ماکروفاژ متعاقب آن می­تواند توسط افزایش تولید فاکتورهای التهابی مانند فاکتور نکروز دهنده­ ی تومور آلفا (TNF-) و اینترلوکین 6 (IL-6) موجب التهاب درجه پایین شود. در نهایت، اگرچه نشان داده شده است که فاکتورهای محیطی مانند چاقی، مقاومت به انسولین و الگوهای تغذیه ­ای نامناسب عوامل اصلی کمک کننده به NAFLD و NASH هستند؛ اما استعداد ژنتیکی نیز باید به عنوان یک عامل خطر دیگر در نظر گرفته شود. پلی مورفیسم ژنی با متابولیسم لیپیدی، مقاومت به انسولین، استرس اکسیداتیو، سایتوکاین­ ها/ آدیپوکاین­ ها و فیبروژنز مرتبط است که همگی می ­توانند آسیب پذیری به NAFLD و NASH را افزایش دهند. مفاهیم جدید مکانیسم­ های پیچیده­ ی درگیر در پاتوژنز NAFLD در شکل 1 نشان داده شده است. تا کنون، هیچ درمان دارویی ایده­آلی برای NAFLD در دسترس نیست. بنابراین، تغییر سبک زندگی که شامل پیروی از یک رژیم غذایی سالم و فعالیت بدنی شدید همراه با کاهش وزن باشد، هنوز اولین خط درمانی برای NAFLD است. با این حال، به دلیل پایبندی ضعیفی که به این نوع درمان به خصوص رژیم غذایی طولانی­ مدت برای کاهش وزن که ممکن است اثرات مضری بر روی کبد داشته باشد؛ وجود دارد؛ پیدا کردن عوامل درمانی جدید برای درمان NAFLD و یا جلوگیری از پیشرفت NAFLD، توجه زیادی را در میان محققان بدست آورده است. به دلیل اثرات جانبی بالقوه­ ی درمان ­های پزشکی مرسوم، تمرکز بر روی مطالعه­ ی درمان­ های مکمل که شامل محصولات طبیعی و بی خطر باشند مانند طب گیاهی و غذاهای عملکردی (مانند میوه ­ها و سبزیجات) به صورت مواد خشک یا عصاره­ های آن­ ها وجود دارد. اگرچه عوامل درمانی درمان­ های NAFLD قبلا مورد بررسی قرار گرفته ­اند؛ اما تا امروز هیچ خلاصه­ ای از کارآزمایی­ های بالینی انسانی که اثرات ترکیبات گیاهی روی بیومارکرهای مرتبط با NAFLD را مورد بررسی قرار داده باشد؛ منتشر نشده است. بنابراین، هدف اصلی این مطالعه، بررسی اثربخشی ترکیبات طبیعی زیست فعالی است که توسط کارآزمایی­ های بالینی ارزیابی شده ­اند.
 

مواد و روش ­ها

گزارش این بررسی روایتی، مطابق با دستورالعمل­ های PRISMA انجام شده است. پایگاه داده ­های Medline، web of science، SCOPUS و گوگل اسکولار مورد استفاده قرار گرفتند و عبارت­ های مورد جستجو شامل این موارد بودند: گیاهان دارویی یا ترکیبات زیست فعال­ گیاهی یا ترکیبات طبیعی زیست فعال یا غذاهای عملکردی (فراسودمند) در NAFLD و تصادفی یا تصادفی یا تصادفی سازی یا کارآزمایی­ های کنترل شده­ ی تصادفی یا کارآزمایی­ های تصادفی یا مطالعه ­ی تصادفی یا عدد تصادفی یا دارونما. مواردی که NAFLD یا NASH را درمان نکرده بودند؛ کنار گذاشته شدند و این جستجوها در میان منابع 10 سال گذشته انجام شد. جستجوها محدود به مطالعات انجام شده به زبان انگلیسی بودند. مقالات از آغاز تا 01 ژانویه 2017 جستجو شدند. دو محقق (VN و CNB) به طور مستقل و به صورت سیستماتیک پایگاه داده­ های اصلی فهرست کتب را مورد غربال گری قرار دادند. لیست منابع همه­ ی مقالات انتخابی را نیز به منظور یافتن مطالعات مربوطه­ ی بیشتر مورد بررسی قرار دادیم.

ترکیبات زیست فعال گیاهی در درمان NAFLD

تخم کتان

تخم کتان یک غذای عملکردی مهم است که حاوی مقادیر بالایی از لینولئیک اسید آلفا امگا 3، فیبرهای غذایی محلول و غیرمحلول است و یک منبع غنی است که بیشتر به دلیل خصوصیات شبه استروژن و آنتی اکسیدانی خود شناخته می­ شود. نشان داده شده است که تخم کتان چندین مزیت سلامتی از جمله پتانسیل کاهش خطر CVD، آترواسکلروزیس، دیابت، سندرم متابولیک و دیس لیپدمی، سرطان، آرتریت، پوکی استخوان، بیماری­ های خود ایمن و نورولوژیک دارد. نقش تخم کتان در NAFLD اخیرا در یک کارآزمایی کنترل شده­ ی تصادفی ارزیابی شده است. در این مطالعه، مجموعا 50 مورد NAFLD توسط آزمایش فیبرو اسکن تایید شده است که به صورت تصادفی تحت اصلاح سبک زندگی (کنترل) یا اصلاح سبک زندگی و مصرف 30 گرم / روز از مکمل تخم کتان به مدت 12هفته، قرار گرفتند. در انتهای مطالعه، کاهش معنی‌داری در BMI، WC، ALT، AST، GGT، hs-CRP، TNF-، غلظت ­های گلوکز و انسولین، همراه با HOME-IR، و امتیازهای فیبروز و استئاتوز کبدی در هر دو گروه نشان داده بود؛ به هرحال، این بهبودها به طور معنی‌داری در گروه تخم کتان در مقایسه با گروه کنترل بالاتر بود. به علاوه، کلسترول تام سرم و LDL-C به طور معنی داری در هر دو گروه کاهش پیدا کرده بود؛ در حالی که هیچ تفاوت معنی داری بین گروه­ های مطالعه وجود نداشت. هیچ عارضه ی جانبی جدی توسط شرکت کنندگان مطالعه گزارش نشده بود.

دارچین

دارچین در درمان کبد چرب

دارچین، ادویه­ ی گرفته شده از بخش داخلی پوست چندین گونه­ ی درختی از جنس سیناموموم است که هزاران سال است که به عنوان یک چاشنی غذایی با اثرات بالقوه­ ی سلامتی مورد استفاده قرار می­ گیرد. از آنجایی که دارچین، چندین مزیت سلامتی بالقوه مانند خصوصیات آنتی اکسیدانی و حساس کنندگی به انسولین دارد، این محصول گیاهی طبیعی به تازگی توسط بسیاری از دانشمندان در پیرامون جهان مورد مطالعه قرار گرفته است. فرض شده است که دارچین می­ تواند رهاسازی انسولین را تحریک کند، حساسیت به انسولین را افزایش دهد، دسترسی به انسولین را بهبود دهد و در تنظیم پروتئین تیروزین فسفاتاز B1 (PIP1B) و گیرنده­ ی کیناز انسولین فعالیت داشته باشد که نشان دهنده­ ی اثرات انسولینوتروپیک بالقوه ­­ی این ادویه است. همانند چندین کارآزمایی بالینی تصادفی، بررسی­ های سیستماتیک و متاآنالیز، نقش درمانی دارچین در کاهش گلوکز خون و بهبود پروفایل لیپیدی را تایید کرده­ اند. استدلال شده است که دارچین ممکن است در درمان NAFLD سودمند باشد. برای بررسی این فرضیه، یک کارآزمایی بالینی تصادفی اخیرا اجرا شده است که در آن، 50 بیمار NAFLD که توسط سونوگرافی این بیماری در آنها تشخیص داده شده بود؛ در دو گروه نام نویسی شدند تا هر روز دو کپسول دارچین دریافت کنند (750 میلی گرم دارچین در هر کپسول) یا اینکه روزانه دو کپسول دارونما دریافت کنند (آرد گندم) (35). بعد از 12 هفته درمان، گلوکز خون ناشتا، HOMA-IR، QUICKI، کلسترول تام سرم، تری گلیسریدها، ALT، AST، GGT و hs-CRP به طور معنی داری در گروه دارچین در مقایسه با گروه دارونما کاهش پیدا کرده بودند. LDL-C سرم به طور معنی داری در هر دو گروه کاهش پیدا کرده بود؛ در حالی که هیچ تغییری در BMI، WC و HDL-C در هیچ یک از گروه­ های مطالعه مشاهده نشده بود.

چای سبز

درمان کبد چرب با چای سبز

چای سبز یکی از شناخته شده ­ترین نوشیدنی­ هاست که حاوی مقادیر بالایی از فلاونوئیدها با خصوصیات آنتی اکسیدانی است. فلاونوئیدهای اصلی در چای سبز شامل کاتکین ­ها است که حدود 20% از فلاونوئیدهای چای سبز را تشکیل می­دهد. چای سبز و کاتکین ­ها بعد از اینکه پژوهش­ ها خصوصیات ضد توموری، ضد سرطانی، ضد پرفشاری، ضد آرتریواسکلروتیک، آنتی اکسیدانی، ضد ترومبوتیک، ضد هایپرگلیسمی و کاهش لیپید  آن­ها را اثبات کردند، خیلی مورد توجه قرار گرفته­ اند. پیشنهاد شده است که چای سبز به عنوان یک منبع غنی از کاتکین­ ها ممکن است عملکرد کلیه و وضعیت چربی کبدی را در بیماران NAFLD بهبود دهد، بنابراین، تاثیر چای سبز روی بیماران NAFLD اخیرا ارزیابی شده است. در یک مطالعه­ ی دوسو کور، کنترل شده­ی دارونما، 17 فرد بزرگسال مبتلا به NAFLD به صورت تصادفی در سه گروه نام نویسی شدند: اولین گروه 700 میلی لیتر چای سبز با کاتکین ­های با غلظت بالا (حاوی 1080 میلی گرم کاتکین ­ها) مصرف کرده بودند، دومین گروه 700 میلی لیتر چای سبز با کاتکین ­های با غلظت پایین (حاوی 200 میلی گرم کاتکین ­ها) مصرف کرده بودند و گروه دارونما 700 میلی لیتر از یک نوشیدنی با طعم چای سبز (حاوی 0 میلی گرم کاتکین) به مدت 12 هفته مصرف کرده بودند. برای تعیین اندازه ­ی طحال و کبد هر بیمار، سونوگرافی و توموگرافی محاسباتی (CT) انجام شد. در انتهای مطالعه، اگرچه بیشترین کاهش در وزن بدن و BMI در گروه کاتکین­ های با غلظت بالا دیده شده بود؛ اما در مقایسه با سایر گروه­ ها معنی دار نبود. به هرحال، کاهش در درصد چربی بدن به طور معنی داری در بین گروه بیماران کاتکین با غلظت بالا، بالاتر از گروه ­های دیگر بود. به علاوه، بهبود بیشتری در نسبت میرایی CT کبد به طحال در بین گروه ­های کاتکین با غلظت بالا در مقایسه با سایر گروه­ ها مشاهده شده بود. ALT سرم و ایزوپروستان – 8 ادرار (یک مارکر احتصاصی استرس اکسیداتیو) در همه ­ی 3 گروه کاهش پیدا کرده بود، به هرحال، کاهش در گروه کاتکین ­های با غلظت بالا به طور معنی داری بزرگتر از گروه­ های دیگر بود. در یک مطالعه ی کارآزمایی بالینی تصادفی کنترل شده­ی دارونما دوسو کور، اثر عصاره­ ی چای سبز در بیماران NAFLD مورد بررسی قرار گرفته بود. سونوگرافی برای تشخیص کبد چرب مورد استفاده قرار گرفت. مجموعا 80 بیمار بزرگسال چاق با افزایش ALT و AST سرم و بدون سایر بیماری ­های کبدی به مدت 12 هفته در گروه­ های مداخله که مکمل عصاره چای سبز (GTE) (500 میلی گرم قرص GTE در روز) یا گروه کنترل که قرص­ های دارونما حاوی میکروکریستالین سلولز خالص دریافت می­کردند، نام نویسی شدند. در انتهای مطالعه، BMI به طور معنی‌داری در هر دو گروه کاهش پیدا کرده بود؛ اگرچه کاهش آن در گروه چای سبز در مقایسه با دارونما به طور معنی داری بیشتر بود. ALT سرم و AST به طور معنی داری در گروه چای سبز کاهش پیدا کرده بود، اگرچه این تغییرات در مقایسه با گروه کنترل به طور معنی داری متفاوت نبودند. با وجود اینکه، آلکالین فسفاتاز سرم (ALP) نیز به طور معنی داری در هر دو گروه کاهش پیدا کرده بود؛ اما کاهش آن در گروه چای سبز به طور معنی داری بالاتر بود.

سیلیمارین/سیلیبین

یکی از محبوب ­ترین گیاهان در درمان بیماری کبدی، سیلیبوم ماریانوم یا خارشیر است. یک عصاره­ ی معمول از خار شیری، سیلیمارین است که چندین فلاونولیگنان و یک فلاونوئید دارد. سیلیبین شایع ­ترین و مهم­ترین جزء سیلیمارین است که اثرات بیولوژیک نشان داده است. به دلیل خصوصیات بالقوه­ ی آنتی اکسیدانی، ضد التهابی و آنتی فیبروتیک آن­ها، سیلیمارین/ سیلیبین به عنوان عوامل درمانی برای درمان انواع بیماری­ های کبدی مورد استفاده قرار گرفته­ اند. نقش محافظ سیلیمارین/ سیلیبین در پیشگیری از پیشرفت NAFLD می ­تواند توسط کاهش استرس اکسیداتیو، مقاومت به انسولین، تجمع چربی در کبد و اختلال عملکرد میتوکندریایی توضیح داده شود. به علاوه، سیلیبین از طریق مهار گلیکولیز درون کبدی و گلوکوژنز و تعدیل التهاب، آپوپتوز و فیبروژنز می ­تواند یک نقش اساسی را در درمان NAFLD بازی کند. به هرحال، محدودیت اصلی استفاده از سیلیمارین / سیلیبین، حلالیت پایین آن­ ها در آب است که منجر به جذب روده ­ای ضعیف و دسترسی زیستی کم آن­ ها می­ شود. برای حل این مساله، یک کمپلکس از سیلبین با فسفاتیدیل کولین برای بهبود حلالیت در آب مورد استفاده قرار گرفت. علاوه بر مطالعات حیوانی، برخی از مطالعات انسانی، اثربخشی سیلیمارین / سیلبین را برای درمان NAFLD ارزیابی کرده­ اند. در یک کارآزمایی بالینی جدید، 30 بیمار دارای اضافه وزن مبتلا به NAFLD، به صورت تصادفی در 3 گروه، برای دریافت یک رژیم غذایی مدیترانه ­ای شخصی در گروه A و B یا عدم دریافت درمان در گروه C (کنترل) تقسیم بندی شدند. در گروه B، به افراد به صورت روزانه 2 قرص از کمپلکس ریل سیل (یک کمپلکسی از 94 میلی گرم سیلبین با 194 میلی گرم فسفاتیدیل کولین و 30 میلی گرم آلفا توکوفرول) نیز داده شد. سونوگرافی کبد، برای تشخیص NAFLD مورد استفاده قرار گرفت. بعد از 6 ماه مداخله، در هر دو گروه A و B، وزن، BMI، دور کمر و لگن، TG سرم، کلسترول تام و شاخص کبد چرب به طور معنی داری در مقایسه با گروه کنترل کاهش یافته بود. به علاوه، در گروهی که کمپلکس ریل سیل دریافت کرده بودند، بهبود معنی داری در حساسیت به انسولین، گلوکز ناشتا، انسولین و HOMA-IR در مقایسه با گروه کنترل مشاهده شده بود. به علاوه، در مقایسه با حالت پایه، در انتهای مطالعه، امتیاز هاماگوچی (امتیازدهی تجمع چربی کبدی) به طور معنی داری در هر دو گروه مداخله کاهش پیدا کرده بود. هیچ یک از شرکت کنندگان مطالعه هیچ گونه عارضه­ ی جانبی را گزارش نکرده بودند. در یک کارآزمایی بالینی دو سو کور دیگر، اثربخشی سیلبین در 179 فرد بزرگسال مبتلا به NAFLD ارزیابی شد. در این مطالعه، بیماران به صورت تصادفی به گروه­ های مداخله که روزانه 2 قرص ریل سیل یا دارونما دریافت می ­کردند، تقسیم بندی شدند. از قدیم، استئاتوز کبدی یا استئاتوهپاتیت در عرض 12 ماه تشخیص داده می شد و افزایش در یک یا تعداد بیشتری مارکر آسیب کبدی (AST، ALT یا GGT) در عرض 6 ماه، معیار شمول برای مطالعه در نظر گرفته شده بود. بعد از 12 ماه از مداخله، نسبت بیمارانی با سطوح AST، AST و GGT نرمال، به طور معنی داری در آن­ گروه­ هایی که ریل سیل دریافت کرده بودند بالاتر بود؛ اما در گروه دارونما اینگونه نبود. به هرحال، هیچ تغییر معنی­داری بین دو گروه، در درجه­ ی استئاتوز کبدی که توسط سونوگرافی در انتهای مطالعه ارزیابی شده بود، مشاهده نشده بود. علاوه بر این، BMI و نسبت دور کمر به لگن و دور شکم به طور معنی داری در هیچ گروه تغییر نکرده بود. اگرچه، گلوکز خون در گروه مداخله، در انتهای مطالعه، در مقایسه با حالت پایه 31% پایین­تر بود؛ اما تفاوت ­های بین گروه ­ها معنی دار نبود. به علاوه، مداخله هیچ اثر قابل ملاحظه ­ای روی کلسترول پلاسما، TG پلاسما و کیفیت زندگی نداشت. عوارض جانبی موقتی شامل اسهال و خارش بود؛ به هرحال این عوارض جانبی جدی نبودند. در یک کارآزمایی بالینی، فدریکو و همکارانش، اثربخشی سیلیبین را در 85 بیمار سرپایی مورد ارزیابی قرار دادند؛ 59 مورد توسط NAFLD مرحله ­ی ابتدایی (گروه A) و 26 مورد توسط هپاتیت مزمن مرتبط با ویروس هپاتیت C (HCV) به همراه NAFLD تحت تاثیر قرار گرفته بودند (گروه B). همه­ ی بیماران از قبل و حدود 2 سال یا کمتر، قبل از شروع مطالعه، با بیماری کبدی تشخیص داده شده بودند. در این مطالعه، افراد به صورت تصادفی برای عدم دریافت دارو (20 NAFLD؛ 12 HCV) یا دریافت 4 قرص از ریل سیل به مدت 6 ماه نام نویسی شدند که با یک دوره­ ی پیگیری 6 ماهه­ ی دیگر دنبال می ­شد (39 NAFLD؛ 14 HCV). در انتهای مطالعه، سونوگرافی نشان داد که استئاتوز، درجه­ ی 0 تا 3، به طور معنی‌داری در گروه NAFLD که تحت درمان بودند (گروه A) بهبود پیدا کرده بود. سطح آنزیم­ های کبدی فقط در بیماران درمان شده بعد از 6 ماه کاهش پیدا کرده بود، اگرچه این بعد از 12 ماه فقط در آن­هایی که بدون HCV بودند (گروه A) حفظ شده بود. به علاوه، کاهش های معنی دار در انسولین سرم فقط در بیماران درمان شده مشاهده شده بود. اندیس­ه ای فیبروز ریوی (فاکتور رشد تغییر شکل دهنده­ی بتا؛ هیالورونیک اسید و متالو پروتئیناز 2) سنجش شد و به طور معنی داری در هر دو گروه درمان شده کاهش پیدا کرده بود، به هرحال، این تغییرات در 12 ماه فقط در آن­هایی که HCV داشتند حفظ شده بود (گروه B). این مداخله هیچ عارضه­ ی جانبی نداشت. در یک مطالعه­ ی مقدماتی بالینی تصادفی، 36 بیمار NAFLD (که توسط بیوپسی کبد زیرپوستی تایید شده بود) در دو گروه به خدمت گرفته شدند: اولین گروه 2 قرص یوروسیل 85 (540.3 میلی گرم سیلیبوم ماریانوم، به اضافه­ی 36 میلی گرم ویتامین E) در روز دریافت کرده بودند و یک برنامه­ ی تغییر سبک زندگی که ترکیبی از یک رژیم غذایی با کالری پایین (1520 کیلوکالری، 52% کیلوکالری به صورت کربوهیدرات ­ها، 25% کیلوکالری به صورت چربی و 23% کیلوکالری به صورت پروتئین) و ورزش به مدت 3 ماه بود، دریافت کرده بودند؛ یک گروه مطالعاتی دیگر فقط برنامه ­ی تغییر سبک زندگی را به مدت 3 ماه دنبال کرده بود. در انتهای مداخله­ ی 3 ماهه، هر دو گروه کاهش از حالت پایه در وزن بدن، BMI، WC، GGT سرم و همچنین شاخص کبد چرب و امتیاز فیبروز – NAFLD داشتند. به هرحال، گلوکز خون، HOMA-IR و ALT سرم به طور معنی داری فقط در گروه دوم کاهش پیدا کرده بود، در حالی که TG و AST سرم به طور معنی داری در هیچ یک از گروه ­ها تغییر نکرده بود. هیچ عارضه­ ی جانبی توسط افراد گزارش نشده بود. یک کارآزمایی کنترل شده ­ی تصادفی در 78 شرکت کننده­ ی مبتلا به سندرم متابولیک که استئاتوز کبدی داشتند و توسط سونوگرافی تایید شده بود، اجرا شد. همه­ ی بیماران یک الگوی استاندارد از رژیم غذایی و ورزش را به مدت 90 روز دنبال کرده بودند. به علاوه، حدود نیمی از بیماران (گروه A) با 2 قرص / روز از یوروسیل 85 درمان شده بودند (سیلیمارین با ویتامین E)، در حالیکه هیچ درمان بیشتری به مابقی شرکت کنندگان داده نشده بود (گروه B). بعد از 3 ماه از مداخله، BMI، دور شکم، سنجش سونوگرافی لوب سمت راست کبد (cm)، شاخص استئاتوز کبدی (HSI) و محصول تجمع چربی در کبد (LAP) در هر دو گروه کاهش یافته بود؛ به هرحال، تغییرات در گروه A به طور معنی داری بزرگتر از تغییرات در گروه B بود (گروه کنترل). هموگلوبین A1c (HbA1c) در واقع در هر دو گروه افزایش پیدا کرده بود، با این حال، این افزایش در گروه کنترل بالاتر نبود. هیچ تفاوت معنی داری بین گروه ­ها در هیچ یک از پارامترهای سنجیده شده ­ی دیگر، از جمله، گلوکز پلاسمای ناشتا، ALT، AST، GGT، TG، LDL-C و HDL-C مشاهده نشده بود. هیچ یک از شرکت کنندگان مطالعه هیچ عارضه­ ی جانبی گزارش نکرده بودند (52).

سویا

تاثیر سویا در درمان کبد چرب

سویا، ترکیبات زیست فعال زیادی دارد که می­تواند به صورت بالقوه برای سلامت انسان­ ها در پیشگیری و درمان بیماری­ های مزمن مانند CVD، دیابت و NAFLD سودمند باشد. ایزوفلاوون­ ها، به واسطه­ ی فعالیت­ های هورمونی و غیر هورمونی که دارند، به عنوان ترکیبات زیست فعال اصلی سویا در نظر گرفته می ­شوند. سایر ترکیبات سویا شامل ساپونین­ ها، پروتئین یا پپتیدهای سویا، فسفولیپیدها و فلاونوئیدها است. این ترکیبات ممکن است فعالیت ­های هورمونی، ایمونولوژیک و باکتریولوژیک داشته باشند و سلامت سیستم گوارش را تحت تاثیر قرار دهند. چندین مطالعه ­ی حیوانی نشان داده­اند که ترکیبات سویا، NASH و NAFLD را از طریق مکانیسم­ های مختلف از جمله بهبود مقاومت به انسولین، کاهش رسوب لیپید کبدی و افزایش ظرفیت آنتی اکسیدانی بهبود می­ دهند. به هرحال، تا امروز، فقط یک مطالعه، اثرات یک رژیم غذایی حاوی سویا را در بیماران NAFLD ارزیابی کرده است. در یک کارآزمایی بالینی موازی، تصادفی، 45 فرد مبتلا به NAFLD برای مصرف یکی از 3 رژیم غذایی مختلف تقسیم بندی شدند از جمله: یک رژیم غذایی با کالری پایین (200 تا 500 کالری پایین­تر از مقدار مورد نیاز برای هر شرکت کننده) (گروه 1)؛ یک رژیم غذایی با کالری پایین، با کربوهیدرات پایین (200 تا 500 کالری: 45% کیلوکالری به صورت کربوهیدرات، 35% کیلوکالری به صورت چربی، 20% کیلوکالری به صورت پروتئین) (گروه 2) یا یک رژیم غذایی با کالری پایین و با کربوهیدرات پایین حاوی سویا (مشابه با گروه 2 به جز اینکه در این رژیم غذایی 30 گرم از سویا جایگزین 30 گرم از گوشت قرمز شده بود)
NAFLD در بیماران توسط سونوگرافی تایید شده بود و سطح سرمی ALT و AST (بالاتر از 30 در مردان و بالاتر از 20 در زنان) افزایش یافت. بعد از 8 هفته درمان، BMI، تری گلیسرید سرم، کلسترول تام، ALT، AST و فیبرینوژن به طور قابل توجهی کاهش یافته بود؛ در حالی که HDL-C در هر سه گروه افزایش یافت. به طور کلی، تمام گروه­ ها بهبودی را در درجه­ بندی NAFLD مشاهده کردند. با این حال، در افرادی که از رژیم غذایی سویا (گروه 3) استفاده می­کردند؛ کاهش بیشتری در فیبرینوژن سرم، hs-CRP، مالون دی آلدهید (MDA) و ALT در مقایسه با دو گروه دیگر وجود داشت. تغییرات در AST سرم در گروه رژیم غذایی سویا، تا حدی قابل توجه و بالاتر بود. علاوه بر این، سطوح انسولین سرم تنها در گروه رژیم غذایی سویا کاهش یافت.

کورکومین

صدها سال است که کورکومین که رنگدانه­ ی زرد- نارنجی موجود در longa L. (turmeric) است؛ در کشورهای آسیایی به عنوان ادویه ­ی غذا مورد استفاده قرار گرفته است. در حال حاضر، کورکومین به عنوان یک فنول طبیعی و به دلیل فعالیت­ های ضد توموری، ضد التهابی، آنتی اکسیدانی، آنتی ترومبوتیک، ایجاد حساسیت در برابر عوامل شیمی درمانی و به تاخیر انداختن یا مهار کردن سرطان، آنتی آترو اسکلروتیک و محافظت قلبی، اصلاح کننده­ ی لیپید، ضد درد، محافظت­ کننده از ریه، ضد افسردگی و ضد رماتیسم آن توجه زیادی را به خود جلب کرده است. اثرات مفید کورکومین در سندروم متابولیک و عوامل ایجادکننده­ی آن (مانند مقاومت به انسولین، چاقی، هیپرتری گلیسریدمی، فشار خون بالا) مشاهده شده است. به نظر می­ رسد که این اثر به خواص تغییر دهنده ­ی لیپید، آنتی اکسیدانی، ضد التهابی، حساس کننده به انسولین و ضد فیبروتیک کورکومین مربوط است. بنابراین، تعجب­آور نیست که کورکومین به هدف شواهد رو به رشد در درمان NAFLD تبدیل شده باشد. علاوه بر مطالعات حیوانی متعدد (81، 82)، استفاده از کورکومین در NAFLD انسانی با آزمایشات بالینی مورد بررسی قرار گرفته است. در یک کارآزمایی کنترل­ شده­ ی تصادفی، 102 بیمار مبتلا به NAFLD (که توسط سونوگرافی کبد تایید شده بود) به دو گروه تقسیم شدند و به مدت 8 هفته، با 1000 میلی­­گرم کورکومین در روز در دو دوز (گروه مداخله) یا دارونما (لاکتوز، گروه کنترل) تحت درمان قرار گرفتند.
علاوه بر این، به تمام بیماران در مورد نحوه­ ی پیروی از یک سبک زندگی سالم در طول مطالعه توصیه­ هایی ارائه شد. بعد از 8 هفته، کلسترول تام سرم، non-HDL-C, LDL-C, HDL-C, TG, ALT, AST و اوریک اسید به طور معنی ­داری با درمان توسط کورکومین کاهش یافت؛ در حالی که در گروه کنترل کلسترول تام، non-HDL-C, LDLC, ALT, AST و اوریک اسید به طور معنی­داری افزایش یافته بود. علاوه بر این، BMI, WC، گلوکز ناشتای پلاسما و HbA1C به طور معنی ­داری در هر دو گروه کاهش یافته بود؛ هر چند تغییرات معنی­ داری در انسولین سرم، HOMA-IR, HOMA-β و QUICKI در هر گروه مشاهده نشد. مقایسه­ ی تغییرات بین گروه­ های مطالعه، تفاوت معنی­ داری را در BMI, WC، کلسترول تام سرم، non-HDL-C, LDLC, ALT, AST و اوریک اسید نشان داد. علاوه بر این، بهبود در یافته­ های سونوگرافی در 75 درصد از بیماران در گروه مداخله مشاهده شد؛ در حالی که میزان بهبود در گروه کنترل تنها 4.7 درصد بود. بعد از مصرف کورکومین، هیچ گونه عوارض جانبی در شرکت­کنندگان مطالعه گزارش نشد (64، 83). در یک کارآزمایی بالینی دیگر، بیماران مبتلا به NAFLD (که توسط اولتراسونوگرافی تایید شده بود) به مدت 8 هفته، به صورت تصادفی با فرمولاسیون کورکومین بی شکل (500 میلی­گرم/ روز معادل 70 میلی­گرم کورکومین) یا یک دارونمای همسان تحت درمان قرار گرفتند. بعد از مداخله، BMI، کلسترول تام سرم، ALT AST و HbA1c به طور معنی­داری کاهش یافته بود و HDL-C به طور خاص در میان بیمارانی که کورکومین دریافت کرده بودند؛ افزایش یافته بود. کلسترول تام سرم، LDL-C و قند خون ناشتا به طور معنی داری در گروه دارونما افزایش یافت. مقایسه­ی پارامترهای بیوشیمیایی بین گروه­ های کورکومین و دارونما، تفاوت­ های معناداری را نشان داد که تمام آنها در سطح کلسترول تام سرم، LDL-C، TG, BMI, ALT, AST، گلوکز و HbA1c نقش داشتند. علاوه بر این، بهبود قابل توجهی در یافته­ های اولتراسونوگرافی در گروه کورکومین (بهبود در 78.9 درصد از موارد) در مقایسه با گروه دارونما (بهبود در 27.5 درصد از موارد) مشاهده شد. 1 مورد درد معده و 2 مورد درد معده همراه با تهوع بدون هیچ گونه حادثه­ ی شدیدی در بیماران تحت درمان با کورکومین گزارش شد (84).

ریشه­ ی شیرین بیان

ریشه شیرین بیان

شیرین بیان گیاهی با منشا باستانی است که در طب سنتی و گیاهی محبوبیتی بدست آورده است. گلیسیریزین جزء اصلی عصاره­ ی ریشه­ ی شیرین بیان است. فعالیت­ های ضد التهابی، آنتی اکسیدانی و تعدیل­ کننده­ ی ایمنی، ضد اسپاسم، ضد یبوست، ضد افسردگی، ضد زخم، ضد دیابتی و محافظت از کبد به عنوان خواص سودمند این گیاه گزارش شده­ اند. با این حال، استفاده از مقادیر زیاد گلیسیریزین می ­تواند اثرات شبیه افزایش مینرالوکورتیکوئیدها در حیوانات و انسان­ ها ایجاد کند. قبلا پیشنهاد شده است که شیرین بیان اثرات درمانی بر روی بیماری کبد نشان می دهد؛ زیرا موجب کاهش التهاب و آسیب کبدی در مطالعات قبلی شده بود (85-88). به منظور ارزیابی اثربخشی عصاره­ ی ریشه­ ی شیرین بیان در بیماران مبتلا به NAFLD، اخیرا یک کارآزمایی کنترل شده تصادفی انجام شد (89). بعد از تایید NAFLD توسط سونوگرافی، 66 بیماری که ALT و AST سرم در آنها افزایش یافته بود؛ به مدت 2 ماه، 2 گرم عصاره­ی آبی ریشه­ ی شیرین بیان در روز یا دارونما (2 گرم نشاسته در روز) مصرف کردند. در انتهای مداخله، BMI در هر یک از گروه­ ها به طور معناداری تغییر نکرد. با این حال، ALT و AST سرم به طور معناداری تنها در گروه شیرین بیان در مقایسه با گروه کنترل کاهش یافتند. در این مطالعه، هیچ عارضه جانبی از شیرین بیان مشاهده نشد (89).

3.8. روغن زیتون و کانولا

نشان داده شده است که پایبندی به رژیم غذایی مدیترانه ­ای با شیوع کمتر بیماری­ های غیر عادی مانند بیماری قلبی عروقی، انواع خاصی از سرطان ­ها و بیماری­ های کبدی مرتبط است. روغن زیتون، با مقادیر بالای اسیدهای چرب اشباع نشده با یک پیوند دوگانه (MUFA) و ترکیبات فنولی آنتی اکسیدانی، به عنوان عامل اصلی رژیم غذایی مدیترانه­ ای محسوب می ­شود. پیش­بینی شده است که روغن زیتون می­ تواند موجب کاهش تجمع تری گلیسرید در کبد، بهبود در تری گلیسرید بعد از ناهار، پاسخ­های پپتید- 1 شبیه گلوکز و گلوکاگون در افراد مقاوم به انسولین و افزایش بیان ناقل 2 گلوکز در کبد شود. این اثرات به نظر می­رسد که از طریق مکانیسم­های متعددی از جمله کاهش فعال­ سازی فاکتور هسته­ای بتا، کاهش اکسیداسیون LDL و بهبود مقاومت به انسولین توسط کاهش تولید سایتوکاین ­های پیش التهابی (فاکتور نکروز توموری، اینترلوکین- 6) تولید می ­شوند. روغن گیاهی دیگر با غلظت­های بالای MUFA، روغن کانولا است و خواص درمانی آن در کاهش چربی خون گزارش شده است. در یک کارآزمایی بالینی، 93 مرد بالغ (NAFLD در آنها با استفاده از سونوگرافی تایید شده است) به صورت تصادفی به سه گروه تقسیم شدند؛ این افراد به مدت 6 ماه از روغن زیتون، روغن کانولا یا روغن سویا/ آفتابگردان (گروه کنترل) برای پخت غذا استفاده ­کردند (مقدار این روغن­ها از 20 گرم در روز بیشتر نشد). بعد از مداخله، BMI در افرادی که از روغن زیتون استفاده می ­کردند در مقایسه با گروه شاهد، به طور معناداری کاهش یافت. علاوه بر این، انسولین ناشتا و HOMA-IR به طور معناداری در گروه روغن زیتون و روغن کانولا در مقایسه با گروه کنترل کاهش یافت. با این حال، فعالیت­ های ALT و AST سرم به طور معناداری در هر سه گروه کاهش یافته بود. شدت کبد چرب به طور معناداری در گروه روغن زیتون و کانولا کاهش یافت؛ اما در گروه کنترل تغییری نکرد. بعد از مداخله، 66.7 درصد از بیماران در گروه روغن زیتون و 76.7 درصد از بیماران در گروه روغن کانولا به درجه ­بندی کبد طبیعی برگشتند و این افراد تغییرات بیشتری در مقایسه با گروه کنترل داشتند (95).

فیبرهای محلول

فیبر و درمان کبد چرب

مزایای سلامتی فیبرها به خصوص فیبرهای محلول در پیشگیری از بیماری­ های مزمن مانند بیماری­ های قلبی عروقی، سکته، افزایش فشار خون، دیابت، چاقی و بیماری­ های گوارشی خاص به خوبی شناخته شده است. مصرف فیبرهای محلول برای بهبود چربی خون و فشار خون، افزایش حساسیت به انسولین و کاهش شیوع بیماری ­های قلبی عروقی گزارش شده است (96). از آنجا که ناهنجاری­ های متابولیک به ویژه چاقی و دیس لیپیدمی، عوامل خطر مربوط به NAFLD هستند؛ فیبرهای محلول ممکن است به عنوان یک عامل محافظ در درمان NAFLD محسوب شوند. در این رابطه، روشا و همکارانش (68) یک کارآزمایی بالینی انجام دادند که در آن 12 بیمار مبتلا به NAFLD که این بیماری با استفاده از روش­ های تصویربرداری (سونوگرافی یا تصویربرداری رزونانس مغناطیسی) در آن ها تشخیص داده شده بود؛ استئاتوز کبدی و افزایش ALT و AST را برای تشخیص NAFLD نشان دادند. از بیماران خواسته شد؛ 30 دقیقه قبل از وعده ­های غذایی اصلی 10 گرم فیبر محلول را بدون افزودن شکر در دو دوز 5 گرمی مصرف کنند. بعد از 3 ماه درمان، میانگین BMI و دور کمر، مقادیر گلوکز سرم و HOMA به طور غیر معناداری کاهش یافت و تری گلیسرید و کلسترول سرم به طور غیر معناداری افزایش پیدا کرد. با این حال، ALT و AST به طور معناداری کاهش یافت؛ در حالی که GGT تمایل به کاهش داشت. اسهال به عنوان عارضه­ ی جانبی درمان، موجب حذف یک بیمار از مطالعه شد [98].

Xuezhikang

در طب سنتی چینی، Xuezhikang به طور گسترده ­ای برای درمان بیماری­ های قلبی عروقی مورد استفاده قرار گرفته است. Xuezhikang که از برنج مخمر قرمز استخراج می ­شود؛ دارای غلظت ­های بالایی از لوواستاتین طبیعی و همولوگ­ های آن و همچنین اسیدهای چرب اشباع نشده، فلاونوئیدها، استرول­ های گیاهی و سایر مواد فعال بیولوژیکی است. گزارش شده است که Xuezhikang از طریق کاهش تری گلیسرید سرم، کلسترول تام، LDL-C و افزایش HDL-C، موجب بهبود چربی خون می­ شود. Xuezhikang همچنین به نظر می­ رسد با مهار تجمع چربی در کبد، سلامت کبد را بهبود می­ بخشد. اثربخشی Xuezhikang در درمان NAFLD قبلا در کارآزمایی بالینی ارزیابی شده است (104). در این مطالعه، 84 بیمار مبتلا به NAFLD با هیپر لیپیدمی (کلسترول تام  5.72 میلی مولار/ لیتر یا تری گلیسرید  1.7 میلی مولار/ لیتر) به صورت تصادفی و به مدت 24 هفته با دو کپسول Xuezhikang در هر روز (0.3 گرم در هر کپسول و 2.5 میلی گرم لوواستاتین (گروه مداخله)) یا سه کپسول کنترل در هر روز (228 میلی گرم پلی ان فسفاتیدیل کولین بدست آمده از سویا در هر کپسول (گروه کنترل)) تحت درمان قرار گرفتند. در مقایسه با گروه کنترل، ALT, AST و کولین استراز (CHE) به طور معناداری در هر دو گروه بعد از 12 و 24 هفته کاهش یافت. با این حال، کاهش ALT و CHE بعد از 12 هفته به طور معناداری در گروه کنترل در مقایسه با گروه مداخله بیشتر بود. بعد از 12 هفته، گروه درمان در مقایسه با گروه کنترل، به طور معناداری کاهش بیشتری در TG سرم و افزایش بیشتری در HDL-C داشت. در گروه درمان، بروز اسهال توسط یک بیمار گزارش شد که موجب حذف آن از مطالعه شد (104).

Qianggan

Qianggan یک داروی گیاهی چینی دیگر است که شامل 16 گیاه چینی است و به عنوان یک درمان موثر برای بیماری کبدی پیشنهاد شده است. برای مثال، قبلا گزارش شده بود که ترکیبات Qianggan مانند رادیکس سالویا میلتیورایزه، رادیکس آنژلیکا سیننسیس و رادیکس آستراگالوس ممبرناکوس خصوصیات آنتی فیبروتیک دارند. لی و همکارانش یک کارآزمایی کنترل شده­ی تصادفی را برای ارزیابی اثربخشی Qianggan در درمان NAFLD انجام دادند. در این مطالعه، 88 بیمار مبتلا به NAFLD به خدمت گرفته شدند و به صورت تصادفی برای دریافت کپسول­ های Qianggan (گروه درمان) یا کپسول ­های پلی ان فسفاتیدیل کولین (PPC) (گروه کنترل) به مدت 6 ماه نام نویسی شدند. الگوی 6 ماهه برای گروه درمان شامل 3 کپسول Qianggan در صبح، 3 کپسول در ظهر و 4 کپسول در غروب بود و بعد از هر 6 روز، یک روز وقفه وجود داشت؛ برای گروه کنترل، 2 کپسول PPC (228 میلی گرم PPC در هر کپسول)، 3 بار در روز تجویز شد. بعد از 6 ماه، گروه درمان شده با Qianggan افزایش معناداری در نسبت CT کبد / طحال داشتند؛ در حالی که این افزایش در گروه کنترل مشاهده نشده بود. به علاوه، سطوح ALT سرم در گروه مداخله نسبت به گروه کنترل به مقدار بیشتری کاهش پیدا کرده بود. به هرحال، هیچ تغییر معنی داری در AST، GGT یا کلسترول کل سرم مشاهده نشده بود. حالت تهوع، احساس سوزش و اسهال توسط برخی افراد در گروه درمان گزارش شده بود، به هرحال، شیوع این واکنش­ های جانبی در مقایسه با گروه کنترل، تفاوت معناداری نداشت.

کلرلا

کلرلا نوعی جلبک سبز تک سلولی است که به عنوان یک غذای عملکردی در نظر گرفته می­شود که به دلیل محتوای بالای آمینواسیدها، مواد معدنی، ویتامین ­ها و فیبرهای آن است. یکی از شناخته شده ­ترین سویه ­های کلرلا، یعنی کلرلا ولگاریس (C. vulgaris)، حاوی فیتوکمیکال­ های دارای خواص دارویی، از جمله کلروفیل، توکوفرول­ ها و یوبی کوئینون­ ها است. کلرلا ولگاریس تا حد زیادی به عنوان یک مکمل غذایی مورد استفاده قرار گرفته است و ایمنی خوبی به ویژه برای پیشگیری و درمان چندین بیماری متابولیک دارد (به عنوان مثال، دیس لیپیدمی، هایپرگلیسمی، پرفشاری و چاقی). پیشنهاد شده است که کلرلا ولگاریس ممکن است گلوکز پلاسمای ناشتا را از طریق فعال سازی مسیرهای سیگنالینگ کاهش دهد. با در نظر گرفتن اثرات مطلوب آن روی مقاومت به انسولین و متابولیسم لیپید، پیشنهاد شده است که کلرلا ولگاریس ممکن است در درمان NAFLD موثر باشد. در یک کارآزمایی کنترل شده­ ی تصادفی، 70 بیمار NAFLD (که توسط اولتراسونوگرافی تایید شده بودند) به دو گروه تقسیم شدند تا کلرلا ولگاریس (300 میلی گرم روزانه) (گروه مداخله) یا دارونما (گروه کنترل) را به مدت 8 هفته دریافت کنند. در مقایسه با گروه کنترل، وزن و WC به طور معنی داری در هر دو گروه کاهش پیدا کرده بود، به هرحال، گروه مداخله، در مقایسه با گروه کنترل، وزن بیشتری را از دست داده بود. هم گلوکز سرم ناشتا و هم TNF- به طور معنی داری در گروه کلرلا ولگاریس در مقایسه با گروه کنترل کاهش پیدا کرده بود. ALT، AST، انسولین، HOMA-IR و hs-CRP به طور معنی داری در گروه کلرلا ولگاریس در طی زمان کاهش پیدا کرده بود؛ با این حال تفاوت­ های بین گروه­ ها از نظر آماری معنی دار نبود. هیچ عارضه ­ی جانبی توسط شرکت کنندگان گروه مداخله گزارش نشده بود. در یک مطالعه ­ی دیگر، 60 بیمار NAFLD (که توسط اولتراسونوگرافی و افزایش آنزیم ­های سرمی کبدی تایید شده بودند) به صورت تصادفی به دو گروه تقسیم شدند تا با 400 میلی گرم / روز از ویتامین E به اضافه­ ی 1200 میلی گرم از کلرلا ولگاریس یا 400 میلی گرم / روز از ویتامین E و قرص­ های دارونما به مدت 8 هفته درمان شوند. در انتهای مطالعه، گروه درمان شده با کلرلا ولگاریس، در مقایسه با گروه کنترل کاهش معنی‌دارتری در وزن بدن، BMI، ALP سرم و گلوکز خون ناشتا نشان داده بودند. در یک کارآزمایی بالینی تصادفی دیگر، 76 بیمار NAFLD به دو گروه تقسیم شدند: 1) یک گروه درمان شده با کلرلا که عصاره­ی کلرلا ولگاریس دریافت می­ کردند (1200 میلی گرم / روز) + متفورمین (750 میلی گرم / روز) + ویتامین E (200 میلی گرم / روز) به مدت 3 ماه و 2) یک گروه کنترل درمان شده با متفورمین که متفورمین (1250 میلی گرم / روز) + ویتامین E (200 میلی گرم / روز) به مدت 3 ماه دریافت کرده بودند. بعد از مداخله، هر دو گروه کاهش معنی داری در وزن بدن و BMI داشتند. در گروه درمان شده با کلرلا، کاهش معنی داری برای ALT، AST، TG، اوریک اسید، HbA1c و شاخص HOMA-IR سرم مشاهده شده بود، به هرحال، این پارامترها در مقایسه با گروه کنترل درمان شده با متفورمین به طور معنی داری متفاوت نبودند. در این مطالعه، برخی بیماران به دلیل عوارض جانبی کنار گذاشته شدند. 

Danning pian

Danning pian یک ترکیب طب چینی سنتی است که شامل گیاهان دارویی مختلفی است و برای درمان کله سیستیت و پیشگیری از تشکیل سنگ­ های صفراوی مورد استفاده قرار می ­گیرد. گزارش شده است که Danning pian خصوصیات مشابه ی با اورودئوکسی کولیک اسید (UDCA) دارد که به طور گسترده­ ای در درمان بیماری­ های کبدی مورد استفاده قرار می ­گیرد. UDCA ممکن است تولید اسیدهای صفراوی هیدروفوب را کاهش دهد؛ مشخص شده است که این اسیدها، آسیب سلولی و تنش اکسیداتیو را در سلول­ های کبدی افزایش می ­دهند؛ بنابراین، پیشنهاد شده است که UDCA در برابر آسیب کبدی در بیماران NAFLD محافظت می­ کند. به علاوه، پیشنهاد شده است که UDCA ممکن است توسط کاهش TNF- در بیماران NAFLD، حساسیت به انسولین را افزایش دهد. به هرحال، از آنجایی که Danning pian در مقایسه با UDCA قیمت کمتری دارد و به آسانی قابل دسترس است، به پتانسیل این داروی چینی سنتی در درمان NAFLD توجه بیشتری معطوف شده است. در یک مطالعه ­ی کارآزمایی، 232 بیمار NAFLD بعد از تایید توسط CT و یا اولتراسونوگرافی B، 5 قرص Danning Pian به صورت خوراکی سه بار در روز به مدت 3 ماه دریافت کردند، به علاوه از سبک زندگی سالم، رژیم غذایی متعادل و ورزش بدنی پیروی کردند. اگر بیماران از اسهال رنج می ­بردند، دوز به 3 قرص به صورت خوراکی 3 بار در روز یا 5 قرص به صورت خوراکی 2 بار در روز تغییر داده شده بود Yiganling Pian ( 77 میلی گرم، سه بار در روز)، ترکیب ویتامین B (2 قرص سه بار در روز)، ویتامین E (20 میلی گرم سه بار در روز) یا سایر موارد نیز به برخی از بیماران داده شده بود. ALT سرم به طور معنی داری بعد از مداخله در بین بیماران کاهش پیدا کرده بود. AST، GGT، ALP سرم و اسید صفراوی نیز تا حدی بعد از مداخله بهبود پیدا کرده بود. TG سرم نه کلسترول کل به طور معنی‌ داری در انتهای مطالعه در بین افرادی که افزایش TG در سطح پایه داشتند، کاهش پیدا کرده بود. تغییرات پاتوفیزیولوژیک کبد چرب که توسط اولتراسونوگرافی تایید شده بود؛ در 34% از بیماران اصلاح شد (232/79). درمان توسط Danning Pian هیچ اثری روی وزن بدن، دور کمر و قند خون بیماران نداشت. عوارض جانبی در 15.1% از بیماران (232/35) مشاهده شده بود. فراوان­ترین عارضه­ ی جانبی، اسهال بود و بعد از آن، حالت تهوع، افزایش ALT و خارش پوستی رخ داد. در یک کارآزمایی­ کنترل شده ­ی دوسو کور، 135 بیمار مبتلا به NAFLD به صورت تصادفی به دو گروه تقسیم بندی شدند و به مدت 24 هفته به هر یک از بیماران Dannin Pian یا UDCA داده شد. اولین گروه (n=102) 5 قرص Danning (DNT) سه مرتبه در روز (4.45 گرم عصاره­ی گیاهی تغلیظ شده در هر قرص) دریافت کردند. دومین گروه (n=33)، 250 میلی گرم از UDCA سه مرتبه در روز دریافت کردند. بعد از 24 هفته درمان، میانگین BMI و امتیاز علامت اصلی (ضعف و بی اشتهایی) به طور معنی داری در گروه درمان شده با DNT در مقایسه با گروه درمان شده با UDCA کاهش پیدا کرده بود. ALT، AST، GGT و TG سرم به طور معنی داری در هر دو گروه کاهش پیدا کرده بود؛ در حالی که تفاوت بین گروه­ها معنی دار نبود. سونوگرافی اسکن B کبد و تصویربرداری CT نشان داد که هم DNT و هم UDCA در بهبود ویژگی ­های بافت شناسی NAFLD موثر بود. اسهال، در گروه درمان شده با DNT معمول بود؛ اگرچه این توسط کاهش دوز کاهش پیدا کرده بود. حالت تهوع (3 بیمار) و خارش پوستی (1 بیمار) نیز با درمان DNT مشاهده شده بود.

Yiqi Sanju

یک داروی گیاهی چینی دیگر با پتانسیل درمان NAFLD، Yiqi Sanju است (YQSJF). YQSJF شامل گرده­ ی گیاه تیفو و چندین گیاه چینی دیگر است و برای درمان بیماری­ های متابولیک مانند دیابت نوع 2 مورد بررسی قرار گرفته است. در یک کارآزمایی بالینی، گزارش شده است که YQSJF اثرات مطلوبی روی چاقی مرکزی، سندرم متابولیک و پارامترهای آن داشته است. در یک کارآزمایی کنترل شده­ی تصادفی دیگر، اثر YQSJF روی درمان NAFLD ارزیابی شد. در این مطالعه، مجموعا 60 بیمار NAFLD به دو گروه تقسیم شدند تا با YQSJF (2 بار در روز) یا دارونما به مدت 3 ماه درمان شوند. به علاوه، به همه­ی بیماران، آموزش سلامتی داده شده بود تا یک رژیم غذایی کنترل شده­ از نظر کالری و با چربی کم و شیوه­ های ورزشی مناسب را دنبال کنند. بعد از 3 ماه درمان، نسبت CT طحال / کبد به طور معنی داری بهبود پیدا کرده بود و BMI، WCs، HOMA-IR، TG، کلسترول تام، LDL-C، ALT، AST، TNF- و hs-CRP به طور معنی داری کاهش پیدا کرده بود و HDL-C به طور قابل توجهی در مقایسه با قبل از درمان افزایش پیدا کرده بود و این تغییرات از نظر آماری در مقایسه با گروه YQSJF در مقایسه با گروه دارونما معنی دار بود. بعلاوه، درجه­ ی NAFLD بیماران به طور معنی داری در گروه YQSJF در مقایسه با گروه دارونما بهبود پیدا کرده بود. اسهال ملایم، ناراحتی گوارشی و کاهش اشتها در 3 بیمار از گروه YQSJF مشاهده شده بود.

برگ بو (بای بری)

برگ بو که میرایکا نیز نامیده می­ شود، یک درخت میوه­ ی همیشه سبز استوایی بومی چین و جنوب شرق آسیا است. ظرفیت آنتی اکسیدانی بالای برگ بو در محیط in vitro به آنتوسیانین­ های آن و یک طیفی از فنولیک اسیدهای آن از جمله کافئیک، فرولیک، سیناپیک و سالیسیلیک اسیدها نسبت داده می­شود. به علاوه، مطالعات حیوانی، نشان داده­ اند که برگ بو که غنی از آنتوسیانین­ ها و فنولیک اسیدها است، ممکن است برای بهبود علائم استرس اکسیداتیو مرتبط با NASH، دیس لیپیدمی، استئاتوز کبدی و التهاب مفید باشد. به دلیل این خصوصیات برگ بو، گو و همکارانش، اثرات آن روی مارکرهای NAFLD را در یک کارآزمایی تصادفی کنترل شده ­ی دارونمای دوسو کور متقاطع که شامل 88 بیمار NAFLD بود مورد بررسی قرار دادند. افرادی با یک BMI بالاتر از 23.1 کیلوگرم / متر مربع که معیار تشخیصی برای NAFLD توسط اولتراسونوگرافی را داشتند، برای مصرف 250 میلی لیتر از شربت برگ بو یا دارونما 2 بار در روز به مدت 4 هفته به خدمت گرفته شدند. در انتهای مطالعه، هیچ تغییر معنی داری در هیچ یک از شاخه­ های (بازوهای) مطالعه برای متغیرهای تن سنجی، TG، TC، LDL-C، گلوکز ناشتا، انسولین، HOMA-IR، ALT، AST و hs-CRP سرم  مشاهده نشده بود. به هرحال، اثر نوشیدنی برگ بو روی مارکرهای استرس اکسیداتیو، التهاب و آپوپتوز مطلوب بود. گروه­ های کربونیل پروتئین (یک مارکر سرولوژیک تنش اکسیداتیو)، IL-8، TNF-، سیتوکراتینین – 18، قطعه­ی M30 (یک مارکر آپوپتوز) و آنتی ژن اختصاصی پلی پپتید بافتی (یک مارکر آپوپتوز) به طور معنی داری با نوشیدنی برگ بو در مقایسه با گروه کنترل کاهش پیدا کرده بود. هیچ عارضه­ ی جانبی توسط هیچ یک از شرکت کنندگان مطالعه گزارش نشده بود.

فسفولیپیدهای غذایی

فسفولیپیدهای ضروری (EPL) اصطلاحی است که برای مخلوط طبیعی پلی انول فسفاتیدیل کولین (PPC) استخراج شده از سویا مورد استفاده قرار می­ گیرد. این عصاره حاوی یک غلظت بالایی از فسفاتیدیل کولین­ های اشباع نشده است که از بین آن­ها، 1و2 – دی لینولویل فسفاتیدیل کولین (DLPC) در مقایسه با سایر منابع طبیعی فسفولیپیدها و لسیتین فراوان­تر است. EPL به عنوان یک منبعی از فسفاتیدیل کولین­ های اشباع نشده، ممکن است اثرات مثبتی روی غشا سلولی و همچنین اثرات ضدالتهابی، ضد فیبروتیک، و تنظیم لیپیدی داشته باشد. به علاوه، مطالعات حیوانی، پیشنهاد کرده­ اند که DLPC می­تواند پراکسیداسیون لیپیدی، استرس اکسیداتیو و فیبروز کبدی را کاهش دهد. به دلیل این مزایای سلامتی بالقوه­ ی EPL، پیشنهاد شده است که این ترکیب ممکن است یک عامل مفید برای درمان NAFLD باشد. در این رابطه، یک کارآزمایی بالینی تصادفی در 324 بیمار NAFLD که توسط معاینه­ ی بالینی و تست­ های آزمایشگاهی تشخیص داده شده بودند، اجرا شد. بیماران به صورت تصادفی به یکی از 3 گروه تقسیم بندی شدند. در اولین گروه، فقط بیمارانی با NAFLD که هیچ گونه بیماری همراه نداشتند، شرکت داده شده بودند. در گروه دوم، بیماران NAFLD که دیابت شیرین نوع 2 داشتند و حداقل 6 ماه قبل از نام نویسی در این کارآزمایی، با متفورمین، پیوگلیتازون یا هر دو درمان شده بودند، شرکت داده شدند. در گروه سوم، بیماران NAFLD، با نوع مخلوط هایپر لیپیدمی که با آتورواستاتین، ازتیمایب یا هر دو حداقل به مدت 6 ماه قبل از تبت نام در کارآزمایی، درمان شده بودند، شرکت داده شدند. همه­ ی بیماران 6 کپسول ، 1800 میلی گرم فسفولیپید ضروری (EPL) در روز، (3 مرتبه هر بار دو کپسول)، به مدت 24 هفته دریافت کرده بودند سپس 3 کپسول 900 میلی گرمی در روز (3 مرتبه هر بار یک کپسول) برای 48 هفته­ ی دیگر داده شد. به علاوه، به همه­ ی بیماران توصیه شده بود تا رژیم غذایی سالم را دنبال کنند و از نظر بدنی فعال باشند. بیماران در گروه­ های دوم و سوم داروهای تجویزی خودشان را همانطور که در بالا گفته شد دریافت کردند و فقط در صورتی که آن­ها به HgbA1C می ­رسیدند، داروهای تجویزی برای آن­ها تعدیل می­ شد.

مطالب مرتبط

دیدگاه شما
برچسب‌ها:
همیشه اولین باشید با عضویت در خبرنامه ایمیلی مهتاطب، پیش از همه از جدیدترین محصولات و تخفیف‌ها آگاه شوید
پشتیبانی و خرید